جمعه، آذر ۱۷

راستی‌ ماست میماس شده بسته چند ؟


و این چنین شد که افرادی خاص به جان هم دیگر افتاده اند و مدارکی خاص را از یک دیگر منتشر میکنند ، آیا در چنین شرایطی، ما مردم به طور خاصی‌ سر کار هستیم و از پشت پرده طبق معمول خبر نداریم و یا واقعاً ظالمین در حال دریدن یک دیگر هستن. چه چیز درپشت پرده مکالمه مهدی هاشمی‌ و نیک‌ آهنگ کوثر وجود دارد.؟؟؟
هوشنگ بوذری چه کسی‌ هست؟ چرا از مهدی هاشمی‌ شاکیست.؟؟؟
هوشنگ بوذری اطلاعات خود را از خانواده هاشمی‌ از کجا به دست آورده است ؟  و چرا از شنیدن گسترش این فیل صوتی در مصاحبه با رادیو کوچه به اصطلاح عصبانی‌ میشود،،؟؟
به طور کلی‌ به یک شیوه بسیار زیبا و خاص همه از دم سر کار هستیم، چه از این ور چه از اون ور چه از طرف خودمون.
راستی‌ ماست میماس شده بسته چند ؟


http://www.youtube.com/watch?v=aAG3GR5qhNk

چهارشنبه، آذر ۸

چه غوغای بود این جا دیشب.


هوا مه‌ الود است و کبوتر‌ها در ریز شیروانی منتظر شروع باران قوو قوو کنان
کسی‌ در خیابان پرسه نمی‌زند،
رفتگر آشفته حال و سردرگم از این که از کجا باید شروع کند به این طرف و آن طرف می‌نگرد
زمین پر بود از ظرف‌های پر و خالی‌ پلاستیکی. بوی گند پسمانده‌های نذری‌های یاران حسین فضا را گرفته بود.
لیوان‌های ۱ بار مصرف در جوب‌ها غوطه ور میخوردند و به دنبال بستن مسیر آب رو‌ها و ایجاد جوب گرفتگی 

چه غوغای بود این جا دیشب.

هنوز صدای شیون و گریه‌های پوچ و توخالی در گوشم می‌پیچد، هنوز یا حسین گفتن دختران و پسرانی که به ذوق دور هم بودن و کمی‌ تفریح سیاه بر تان کردند را می‌شنیدم،
هنوز چهر مردمان گرسنه و حریص بنز سوار را به خاطر دارم.

چه غوغای بود اینجا دیشب.

چه فریاد هائ به گوش می‌رسید از درون هیئت یاران حسین
حاجیان گل بسر،(gel be sar) مردمان سینه زن، جوانان زنجیر به دست

چه غوغای بود اینجا دیشب

بگو یا حسین،،،،،، صدای طبل و سنج بلند شد و دستهٔ یاران حسین خیابان را در زیر پای خود به لرزه در آوردند. 
چه غریبانه و مظلوم کشته شدند،،، بگو یا زهرا...
و در دود اسفند‌های نشست بر زغال داغ به لرزاندن خیابان ادامه دادند. بی‌ آنکه ببیند چه از خود بر جای گذاشتند.

این بار صدای زجه‌های پنهان رفتگر بود که بار دیگر خیابان را به لرزه در آورد. 
نه بخاطر آشفتگی‌‌ها و پس مانده‌های نذر خوری یاران حسین. نه، فکرش جای دیگری بود .فکرش پیش دوستان و اشنایی بود که در سرما و زیر آور و چادرها کیلومتر‌ها دور، دور از همهٔ ضجهٔ‌ها و ریخت و پاش‌های حسینی، مدت‌ها بود که مظلومانه تر از حسین، و گرسنه تر از یاران حسین  شب‌های سرد را به روز‌های مه‌ الود در چادر و به دور از خانه‌هایشان میرساندند.  

چه غوغای به راه افتاده است؟؟

صدای قوو قوی کبوتران دیگر نمیاید، گویا شرمند از پرسه زدن بر روی گنبد‌ها به دور دست‌ها پرواز کرده بودند.






سه‌شنبه، آذر ۷

به‌‌‌ به‌‌‌ به این مردم با فرهنگ

از یک طرف خواستار آزادی بیان و حقوق معمولی‌  یک انسان در یک جامعه سالم هستیم و از طرفی‌ به ایرانی‌ بودن معیار‌های ایرانی‌ و تاریخ چند هزار سال خود افتخار می‌کنیم. به تاریخ خود میبالیم چون روزی روزگاری  چه و چه و چه‌ها بودیم. فرهنگ ایرانی‌ را میستاییم و در آن از کورش‌های کبیری یاد می‌کنیم که یهودیان در بند را آزاد کرد و اولین منشور حقوق بشر را ارائه داد.



در مقابل در عصر کنونی ما ایرانی‌‌ها :
از اعراب خوشمان نمیاید و آنها را تحقیر می‌کنیم، و آنها را مقصر اصلی‌ ریشه بسیاری از ناهنجاری‌های حال حاضر در ایران می‌دانیم. 
هرجای دنیا اگر کشوری به موفقیتی دست پیدا کند و اگر در آن موفقیت شخص ایرانی‌ حضور داشته باشد به خود و اسم ایران میبالیم و اگر اینطور نباشد   به دنبال اتصال آن موفقیت به یهودی‌ها ( که به گمان ایرانی‌‌ها همهٔ دنیا را گرفته اند ) هستیم ، و یا انگلیس‌های ( به قول ناپلن ... دای جان) مزدور که چشم دیدن موفقیت کشور‌های مظلوم را ندارند.
{ (نکته ۱: وقتی‌ مظلوم هستی‌ تو سری هم باید بخوری، حالا  بگرد ببین چی‌ شد که مظلوم شودی ؟؟؟ عرب ها، مغول ها، هندی ها، انگلیس ها، شاه؟  آخوند‌ها ؟؟ دیگه چه کسی‌ مقصره این وقایع و مظلوم بودن ما ایرانی‌‌ها هست؟؟)} .
همیشه  و در هر کجا،،   و به هر دلیلی‌ ، می‌خواهد باخت ایران  در المپیک باشد، و یا هر اتفاق دیگری، کسی‌ بوده که صد راه ایران شده و حق ایران را خرده باشد.    همیشه کسی‌ بوده که آن به عنوان  یک متهم معرفی‌ شود.
و این موضوع  همه ایرانی‌‌ها را ناراحت کرده و می‌کند.   ایرانی‌ هایی که {(نکته ۲) در توهّم خود این چنین هستن)   به فرهنگ چندین ساله خود میبالند، ایرانی‌ هایی که همیشه   کار گروهی انجام میدهند و احساس مسئولیت بالای در زندگی‌ روزمره خود دارند، ایرانی‌‌های که هیچ وقت  به دنبال مقصر  نیستند  و همیشه در پی‌ ارتقاعٔ خود و پیشرفت در زمینه‌های مختلف مخصوصا   فرهنگی‌ و اجتماعی بودند .  
اینجاست که همه آهی از ته دل‌ میکشند و می‌گویند  استعداد ایرانی‌ خفه شده و جلوی پیشرفت و آگاهی‌ افراد جامعه گرفته شده.
جالبه  چطور هست که در مورد خرج کردن پول‌های هنگفت و خرید اجناس گران قیمت مانند خودرو، موبیل ، کامپیوتر و مطلب هرزه و خوش گذرانی کلیه اطلاعات را داریم ، ولی‌ در مورد مطالبی که پای احساس مسئولیت به وسط میاید دیگران مقصر هستند که جلئوی ما مخصوصا نسل جوان را از آگاه شدن گرفته اند؟؟
تا زمانی‌ که خودمان نخواهیم هیچ اتفاقی‌ نمی‌افتاد. 
خیلی‌ دوست دارم بدونم که آیا عرب‌های عقب افتاده و ملخ خور چادر نشین که با پول نفت و سرمایه مردم ایران کشور‌هایشان ( دوبی‌) را ساخته اند و چیزی حالیشون نیست از تاریخ و فرهنگ، چنین صحنه‌های در کشورشان دیده میشود ؟
 جالبه  مطمئنم همین الان همه می‌رن تو اینترنت و دنبال عکس‌های مشابه این عکس  در دوبی می‌گردن که بگن آره از این صحنه‌ها زیاد هست، یا به طور کلی‌ میخوان توجیهی‌ برای فرهنگ پوسیده ی چندین هزار سال ایرانی‌ پیدا کنن و بگویند که ما نبودیم و کسی‌ دیگری مقصر بود،
مثل زمانی‌ که در مدرسه به علت درس نخواندن نمره ی کم میگرفتیم و می‌گفتیم که معلم بهم ۱۰ داد.
چیزی ندارم بگویم و  تنها  چیزی که میماند :  از ماست که بر ماست

واسلام. 

چهارشنبه، آبان ۳

سخنی از شیخ (۱)


شیخی را گفتن که یا شیخ چگونه کفار در رفاه بیشتر از مسلمین به سر میبرند . شیخ فرمود: گر به جای رفاه به فکر  پرداخت خمس و زکات خویش بودند چنین بر سرشان نمی‌آمد و از کفار نبودند.