پنجشنبه، اردیبهشت ۲

فروردین شوم

همیشه از فروردین خوشم می‌اومد. خوب هم خودم متولد فروردینم هم شروع بهار و هم عید و بند و بساط عید را بهمراه داره.
امسال فروردین رو بد شروع نکردم ولی‌ به وسطش که رسید تبدیل به شوم‌ترین فروردین زندگیم تا به حال شد.

اول این که حیات پشتی خانه نشست کرد و مجبور به کند و کاو و خراب کاری قسمتی‌ از هیات پشتی شدیم، که خوب درد سر بزرگی بود. درخت سیبی که میگن حدود ۲۰ سال یعنی‌ ۱۰ سال قبل از ساخته شدن خود خونه بستر در هیات داشت از ریشه کنده شد. و به طور کامل حیات تبدیل به زمین خاکی شد.

ولی‌ از این حرفا غمگین تر از دنیا رفتن چندی چندی از سرشنسن ایرانی‌ بود، هژبر یزدانی که بیشترتون نمیشناسید،، ( حق هم درین) شجأع‌الدین شفا، ملک مطیعی، نادره ولی‌ از همه درد ناک تر عرفان کوچولو.

عرفان پسرک بازی گوش ۹ سالهٔ بود که روز ۳ شنبه ساعت ۴ صبح به وقت نیو زیلند از میان ما رفت. لازم به شناختنش نبود چون تو چند ساله گذشته پیر و جوون برای بهبودش دعا میکردن، ولی‌ افسوس که سرطان،، دعا و دکتر سرش نمی‌شه.

سر کلاس ساعت ۷:۳۰ صبح وقتی‌ دوستم بهتم sms کرد و خبر فوت عرفان رو داد، اول لبخند زدم پیش خودم گفتم بنده خدا راحت شد خیلی‌ درد می‌کشید. بد بغض ۱ سالهٔ که جلوش رو هرجوری بود بسته بودم که نزنه بیرون ترکید، جوری که مجبور به ترک کلاس و حتا ترک دانشگاه شدم. رفتم خونهٔ دوستم، دیدم چند تا دیگه از بچه‌ها هم هستن، همه بین ۲۳ تا ۳۰ سال بودیم. همه یا بغض داشتن و یا مثل من در حل زار زدن بودن.

پیش خودم گفتم خدایا دهنت سرویس که حکمت بعضی‌ از چیز‌ها رو خودت هم شاید ندونی .، ولی‌ بد فکر کردم دیدم اگه خدای باشه احتمالا خودش میدون، ولی‌ به ما نمیگه که تو خماریش بموئیم.

خلاصه فروردین شوم ۱۳۸۸ با مرگ عرفان کوچولو به اتمام رسید و جای خودش رو به اردیبهشت داد، اردیبهشتی که کار سختی‌ را در پیش رو داره . آماده سازی بدنی روحی‌ محیطی‌ همهٔ انسانهای آزاده و خواهان آزادی در میان قلب اردیبهشت نهفته هست و باید موقعیت رو جوری برا مردم آماده کنه که خوب خودشون رو گرم و سبز کنن که آماده بشن برای استقبال از خرداد حادثه جوو. خردادی که همیشه حوادثی عجیب و پیشبینی‌ نشده به هم راه داره

۱ نظر:

nazanin گفت...

چقدر ناراحت کننده بود... اشکام دراومد
اما حتما توش حکمتی بوده ........